
با بهترین پیچشهای داستانی در انیمه آشنا شوید
دنیای انیمه ها فوق العاده وسیع است و صدها سری انیمیشن منحصر به فرد وجود دارد که هر ژانری را پوشش می دهد. انیمه همیشه طرفداران اختصاصی خود را داشته است، اما تعداد طرفداران انیمه در سال های اخیر به طور چشمگیری افزایش یافته است زیرا افراد بیشتری انیمه را یک سرگرمی مناسب می دانند. بسیاری از سریال ها دارای سکانس های اکشن، داستان های مناسب و معنادار و شخصیت های جدید و خوش خط هستند. وقتی صحبت از داستان سرایی به میان می آید، انیمه از موضوعات ادبی بسیاری از جمله پیچش های داستانی استفاده می کند. پیچش پلات یک رویداد یا افشاگری است که مسیر یک داستان را به کلی تغییر می دهد. طرفداران انیمه در طول سال ها شاهد پیچش های داستانی زیادی بوده اند، اما برخی از آنها احمقانه یا بیش از حد قابل پیش بینی به نظر می رسند. با این حال، پیچش های داستانی زیادی وجود دارد که به خوبی اجرا و ارائه شده اند. در این قسمت شما را با چند پیچ داستانی هیجان انگیز آشنا می کنیم. این مقاله حاوی قرقره است.
خیانت «Aizen» غیر منتظره بود.
- «Anime: Bleach»
داستان انیمه «بلیچ» زمانی شروع شد که «ایچیگو» و دوستانش برای نجات «روکیا» به انجمن روح نفوذ کردند و این نفوذ همزمان با قتل کاپیتان «آیزن» بود. بسیاری بر این باور بودند که جین ایچیمارو قاتل است، اما ستوان هیتسگایا فکر می کرد که کاپیتان هیتسگایا مسئول این جنایت است. توطئه زمانی پایان یافت که خود آیزن فاش کرد که مرگ خود را با توانایی مخفی هیپنوتیزم "Zanpakuto" جعل کرده است. او همچنین تمام اعضای Central 46 را کشت و Soul Society را از سایه ها اداره کرد تا Hogyoku را بدست آورد. آیزن شاید قدبلندترین شرور بلیچ نبود، اما مطمئنا یکی از باهوش ترین ها بود.
مرگ شخصیت «Lelouch» و دلایل مخفی آن.
- «Anime: Code Geass»
Code Geass در واقع یک انیمه با پایان بسیار ارزشمند است، زیرا بزرگترین پیچش داستانی خود را برای قسمت آخر ذخیره می کند. به عنوان مثال، بیشتر داستان به ما می گوید که للوچ برای آزادی ژاپن و سرنگونی پدرش، امپراتور بریتانیا، جنگید. او در نهایت تاج و تخت را می گیرد اما اعلام می کند که قصد دارد به عنوان یک دیکتاتور بر جهان حکومت کند. در قسمت آخر، للوچ یک اعدام در ملاء عام انجام می دهد، اما توسط Zero، شخصیت نقابدار انیمه که در بیشتر سریال نگه داشته است، کشته می شود. در یک فلاش بک، مشخص می شود که للوچ کل رویداد را تنظیم کرده است. او می خواست همه او را دشمن خود بدانند تا مرگ او جهان را در صلح متحد کند.
«Zeref» و «Natsu» برادر هستند.
- «Anime: Fairy Tail»
تا آنجایی که به Fairy Tail مربوط می شود، زرف قوی ترین و شیطانی ترین جادوگر تاریخ است. او با جاودانگی نفرین شد و میتوانست از «جادوی زنده» برای خلق شیاطین استفاده کند. او همچنین به جادوی سیاه تسلط داشت که به او اجازه می داد هر موجود زنده ای را بکشد. قسمت 248 زمانی که انیمه بخش های مهمی از گذشته Zeref را فاش کرد بسیار هیجان انگیز بود. چون نشان داده شد که برادر کوچکش مرده است و زرف برای بازگرداندن او از جادو استفاده کرد و موفق شد. و طرفداران وقتی فهمیدند که او در واقع برادر بزرگتر ناتسو است شوکه شدند.
«Koro sensei» ماه را نابود نکرد.
- «Anime: Assassination Classroom»
انیمه Assassination Classroom دانشآموزان کلاس 3-E را دنبال میکند و در بخش بزرگی از سریال، این دانشآموزان برای کشتن معلم خود با هم رقابت میکنند. با این حال، کوروسنسی یک معلم معمولی نیست، او یک هیولای اختاپوس مانند است که مسئول از بین بردن ماه بود. او به صراحت گفت که در مرحله بعد زمین را نابود خواهد کرد. پیچ و تاب بزرگ در انیمه Assassination Classroom این است که Kuro-sensei ماه را نابود نکرد. مخاطب متوجه می شود که یک موش آزمایشگاهی که روی سطح ماه قرار داشت پس از تخلیه انرژی باعث انفجار شد.
«Ray» پسر «Isabella» بود.
- «Anime: The Promised Neverland»
داستان انیمه Promised Neverland در آینده ای می گذرد که انسان ها و شیاطین به آرامش رسیده اند اما این آتش بس تنها با تهیه انسان به عنوان غذای شیاطین امکان پذیر است. این منجر به ایجاد مزارع پرورش انسان در دنیای شیاطین شد که مانند یتیم خانه ها عمل می کردند. هر یتیم خانه تحت نظارت یک مادر انسانی است که باید اطمینان حاصل کند که هر کودکی باهوش رشد می کند. ری یکی از بچههایی است که ایزابلا از او مراقبت میکند و مشخص میشود که او بود که از بچههای دیگر برای ایزابلا جاسوسی میکرد. با این حال، شوک واقعی زمانی رخ داد که ایزابلا متوجه شد که ری در واقع پسر خودش است و اکنون او را طوری بزرگ می کند که توسط شیاطین بلعیده شود.
«Mitsuha» و «Taki» در دورههای زمانی مختلفی زندگی میکنند.
«Anime: Your Name»
پذیرش پیچیدگی داستان احساسی «اسم تو» که در سال 2016 منتشر شد، هنوز سخت است. انیمه «نام تو» حول محور میتسوها و تاکی می چرخد که شروع به تغییر بدن می کنند. میتسوها یک دختر دبیرستانی است که در یک منطقه روستایی زندگی می کند، در حالی که تاکی پسری است که در شهر به مدرسه می رود. این دو با گذاشتن یادداشت برای یکدیگر راهی برای برقراری ارتباط پیدا می کنند و با کمک به یکدیگر به هم نزدیکتر می شوند. یک روز، مبادله آنها ناگهان متوقف می شود. وقتی تاکی سعی می کند میتسوها را پیدا کند، متوجه می شود که او سه سال است که مرده است.
ارواح انسانها لازمه اصلی سنگ فیلسوف است.
- «Anime: Brotherhood»
«ادوارد الریک» به عنوان یکی از بهترین قهرمانان انیمه شناخته می شود. عمدتاً به این دلیل که او هنگام تلاش برای بازیابی جسد برادرش، درس های سخت زیادی می آموزد. وقتی کوچکتر بودند سعی کردند مادرشان را با کیمیا به زندگی بازگردانند. آلفونس بدن خود را در این راه از دست داد. ادوارد یک دست و یک پای خود را از دست داد، اما توانست روح برادرش را به یک زره بچسباند. آنها دریافتند که یک سنگ فلسفی می تواند بدن آنها را بازسازی کند. این برادران بالاخره حقیقت پشت سنگ را کشف می کنند. آنها از این که فهمیدند این تنها با قربانی کردن انسان ها به دست می آید، وحشت کردند.
مرگ «L» در اواسط سریال.
- «Anime: Death note»
یاگامی لایت یک پسر دبیرستانی معمولی بود، اما پس از یافتن یادداشت مرگ، تبدیل به یک قاتل با عقده خدا می شود. او در اصل نیت خوبی داشت که او را به یکی از بهترین شخصیت های متحول شده در انیمه تبدیل کرد. اقدامات او توجه "ال" بزرگترین کارآگاه جهان را به خود جلب می کند. L در ابتدا به لایت مشکوک می شود، اما لایت نقشه ای مفصل برای اثبات بی گناهی خود طراحی می کند. تا زمانی که "L" حقیقت را درک کند، دیگر خیلی دیر شده است. هنگامی که یک شینیگامی نام او را در دفترچه مرگ می نویسد، بر اثر حمله قلبی می میرد. بسیاری از طرفداران اصلا مرگ "L" را پیش بینی نمی کردند، زیرا به نظر می رسد "L" تنها فردی است که می تواند این رازها را فاش کند.
دلیل خیانت «Itachi».
- «Anime: Naruto Shippuden»
وقتی صحبت از مرگهای معنیدار در انیمه میشود، مرگ ایتاچی به دلیل تأثیری که بر برادرش ساسوکه داشت، در رتبه بالایی قرار میگیرد. در بیشتر قسمتهای سری انیمه ناروتو، ساسوکه قصد کشتن برادر بزرگترش را داشت، زیرا او کل قبیلهشان را قتل عام کرده بود. با این حال، ساسوکه کمی پس از نبرد نهایی، حقیقت پشت اقدامات ایتاچی را میآموزد. قبیله اوچیها از دهکده برگ ناراضی شدند و برنامه ریزی کودتا کردند. ایتاچی از جنگ متنفر بود و می ترسید که کودتا منجر به جنگ داخلی شود که کونوها را در معرض دید روستاهای دشمن قرار دهد. ایتاچی پذیرفت که به خاطر برادر کوچکترش، قبیله خود، اوچیها را نابود کند تا از درگیری وحشتناکتری جلوگیری کند و در نهایت با کمال میل تبدیل به یک جنایتکار تحت تعقیب شد.