
نگاهی به شخصیتهای منفی شرقی در هالیوود
اگرچه سازمانها و نهادهای مختلف در سراسر جهان در طول سالها سعی در کاهش تبعیض داشتهاند، اما این موضوع همچنان یکی از بزرگترین مشکلات پیش روی جامعه در قرن بیست و یکم است. چرا اینقدر دور رفتی؟ در کشور ما افرادی هستند که معتقدند یک طبقه خاص برتر است. به عنوان مثال می توان به پان ترکیسم و پان عربیسم اشاره کرد که به ترتیب در آذربایجان و استان خوزستان کم و بیش فعال هستند.
یکی از کشورهایی که امروزه بیشتر تحت تأثیر گروه های نژادپرست قرار گرفته است، آمریکا است. کشوری که در آن تحقیر و نژادپرستی با تاریخ آن پیوند ناگسستنی دارد. در دوره ای که آمریکا یکی از کشورهای استعماری کشورهای اروپایی مانند فرانسه، هلند، اسپانیا و فرانسه بود، شاهد تبعیض نژادی علیه سیاه پوستان و سرخپوستان طبیعی بودیم. در دوره های تاریخی بعدی، نژادپرستی تأثیر غیرقابل انکاری بر استانداردهای زندگی لاتین، آسیایی ها و مکزیکی ها داشته است. در این مرحله ایتالیایی هایی که بین سال های 1880 تا 1914 به آمریکا مهاجرت کردند، از نژادپرستی مردم این کشور در امان نبودند و شرایط بسیار سختی را تحمل کردند. این مورد در Mafia II پوشش داده شد که احتمالاً همه شما با آن برخورد کرده اید.
پس از جنگ داخلی آمریکا 3 قانون جدید به قانون اساسی این کشور اضافه شد که می توان آن را نقطه عطفی در تاریخ نژادپرستی آمریکا دانست. قانون اول همه اشکال برده داری را ممنوع کرد. قانون دوم به آمریکایی های آفریقایی تبار شهروندی می داد و قانون سوم به مردان آفریقایی آمریکایی حق رای می داد. پس از این تاریخ، رویدادهای مختلفی برای بهبود شرایط رخ داد، اما تبعیض نژادی همچنان در آمریکا رواج داشت. در نیمه اول قرن بیستم، سیاهپوستان نمیتوانستند به پارکهای سفیدپوست بروند، مجبور بودند از آبنماهای جداگانه استفاده کنند و مجبور بودند در مدارس جداگانه شرکت کنند. حتی زمانی که سوار اتوبوس شدند، اجازه ورود از درب ورودی را نداشتند و در شرایط خاصی مجبور شدند جای خود را به سفیدپوستان بدهند.
در تاریخ چند صد ساله آمریکا، افراد زیادی برای تغییر قانون تلاش کرده اند با نژادپرستی در این کشور مبارزه کنند و یکی از آنها یکی از تاثیرگذارترین افراد به نام رزا پارکس است. در 1 دسامبر 1955، پارکس در حالی که در اتوبوس نشسته بود، از دادن صندلی خود به یک مرد سیاهپوست خودداری کرد و در خطر دستگیری و جریمه قرار گرفت. انتشار خبر این حادثه موج شدیدی از نارضایتی سیاه پوستان را به همراه داشت. ادامه موج اعتراضات در نهایت منجر به ایجاد چیزی شد که مارتین لوتر کینگ آن را جنبش حقوق مدنی سیاه پوستان آمریکایی و تحریم سیاهان سیستم حمل و نقل عمومی می نامید. در جریان راهپیمایی در واشنگتن، لوتر کینگ سخنرانی 17 دقیقه ای خود با عنوان "من یک رویا دارم" را ایراد کرد که یکی از مشهورترین سخنرانی های تاریخ آمریکا به حساب می آید.
تلاش های لوتر کینگ در نهایت منجر به تغییراتی در قانون اساسی ایالات متحده شد که هرگونه تبعیض بر اساس نژاد، رنگ، مذهب یا منشاء ملی را غیرقانونی دانست. از این رو نتیجه تلاش های لوتر کینگ به این مورد ختم نشد و در سال 1965 باعث تغییر در قانون مهاجرت و شهروندی شد; اتفاقی که باعث افزایش چشمگیر مهاجرت اروپایی ها به آمریکا شد.
در سالهای اخیر، بسیاری از سازمانها، از جمله انجمن ملی پیشرفت رنگین پوستان، کمیته هماهنگی علیه خشونت دانشجویی، و سازمان حقوق سیاهپوستان، تلاش زیادی برای حذف نژادپرستی یا حداقل کاهش شدت آن در میان مردم آمریکا داشتهاند. . با وجود این، هنوز شاهد اتفاقات ناگوار بسیاری هستیم که نشان می دهد این سازمان ها و قطعاً مدافعان برابری نژادی هنوز تا رسیدن به اهداف خود فاصله دارند. علاوه بر اینکه گروه های نژادپرست آمریکا کار را سخت کردند، اتفاقی در سال 2016 افتاد که همه را شگفت زده کرد. دونالد ترامپ نامزد حزب جمهوری خواه که با وعده های خطرناک انتخاباتی خود زنگ خطر را در میان بسیاری از حامیان برابری به صدا درآورده بود، با شکست هیلاری کلینتون توانست به مدت 4 سال ریاست جمهوری آمریکا را از آن خود کند.
با جستجوی کلمه "احمق" در گوگل، تصویری از دونالد ترامپ یا آنچه سیاستمداران دیگر در مورد او فکر می کنند ظاهر می شود، اما ترامپ برخلاف برخی از روسای جمهور تمام تلاش خود را کرده است. تحقق وعده های انتخاباتی بدون توجه به واکنش گروه ها و احزاب مخالف. علاوه بر این، روسای جمهورهایی هستند که قول می دهند و بعد عمل نمی کنند و وعده هایشان بد می شود!
دونالد ترامپ در مبارزات انتخاباتی وعده های زیادی داد که یکی از آنها مبارزه با مهاجرت بود که با عنوان سند «حفاظت از ملت در برابر ورود تروریست های خارجی به آمریکا» محقق شد. بر اساس این سند، ورود مهاجران از یمن، عراق، سوریه، لیبی، سومالی، ایران و سودان به مدت 3 ماه و ورود مهاجران از سوریه برای مدت نامحدود ممنوع شد. البته اجرای این سند با موانع زیادی مواجه شد و برخی قضات آمریکایی از اجرای آن خودداری کردند. سرانجام پس از کشمکش های فراوان در دادگاه استیناف، دیوان عالی آمریکا اجرای کامل آن را اعلام کرد. علاوه بر این مشکل، دولت آمریکا سیاست سختگیرانه ای را برای پذیرش مهاجران از کشورهای مختلف در پیش گرفته است که به همین دلیل تعداد مهاجران پذیرفته شده در سه ماهه اول سال 2018 نسبت به مدت مشابه سال گذشته 20 درصد کاهش یافته است.
با افزایش نژادپرستی در آمریکا و اقدامات دولت این کشور برای جلوگیری از ورود مهاجران، هالیوود گامی برداشته است که تأثیر منفی درازمدتی بر نمایش خواهد داشت. مخاطبان او به ویژه کودکان و نوجوانان در مقایسه با تازه واردان. من سعی نمیکنم واقعیتها را تحریف کنم و مانند برخی مستندهای داخلی که نام نمیبرم، بحث تئوری توطئه را باز کنم، و شبکهای از دروغها را ببافم تا بگویم آمریکا یا دستهای پشت پرده در حال برنامهریزی چیزی شیطانی هستند. در این مقاله میخواهم به این نکته اشاره کنم که سینما، خواسته یا ناخواسته، میتواند نژادپرستی را در آمریکا بدتر از آنچه اکنون است، کند.
صنعت فیلم در سالهای اخیر در حال رشد بوده است و تنها نگاهی به درآمدهای سال ۲۰۱۷ آن برای اثبات آن کافی است. به 40.6 میلیارد دلار رسید که 5 درصد نسبت به سال گذشته افزایش داشت. این عدد نشان دهنده شناخت صنعت فیلم در میان جمعیت جهان است. شاید در نگاه اول این صنعت برای سرگرمی ایجاد شده باشد، اما امروزه سرگرمی نیست، اما می تواند تاثیر عمیقی بر فرهنگ و نحوه درک مردم از مفاهیم و اتفاقات پیرامون خود بگذارد. به عنوان مثال، پس از اکران فیلم Dangal، به بسیاری از خانواده های هندی توصیه شد که دختران نوجوان خود را به ورزش بپردازند. چنین اتفاقاتی در کشور ما رخ داده است. در حین پخش سریال «برره» که در آن زمان محبوبیت زیادی در بین مردم داشت، می توانید حرف های خاص شخصیت ها و قسمت های این سریال را در جامعه مشاهده کنید.
به طور معمول با افزایش سن، امکان تغییر در افراد کاهش مییابد و بزرگسالان کمتر تحت تأثیر محیط اطراف خود و دیگران قرار میگیرند. اما دو مثال ذکر شده در پاراگراف قبل توانستند نظر مخاطبان و زبان روزه آنها را تحت تاثیر قرار دهند. این تأثیرپذیری در کودکان و نوجوانان به دلیل سن نه تنها سریعتر اتفاق می افتد، بلکه سرعت آن نیز بیشتر است.
تحقیقات نشان می دهد که کودکان اغلب رفتار خود را از روی کارتون الگوبرداری می کنند. به عنوان مثال، کودکان در کشورهای اروپایی هنگام تماشای سریال لاک پشت های نینجا جهش یافته نوجوان، قهرمانان مورد علاقه خود را در حال مشت و لگد زدن به دشمنان سرسخت خود می بینند و این شخصیت ها در قسمت بعدی بدون علامت شلاق نشان داده می شوند. اگرچه سازندگان قصد داشتند از خشونت استفاده نکنند، اما این کودک احساس می کرد که در دنیای واقعی، مانند دنیای کارتون محبوبش، هیچ تاثیری روی شخص دیگری ندارد. این تأثیر در بین نوجوانان متفاوت است و بیشتر بر نحوه تفکر و دید آنها از محیط اطراف تأثیر می گذارد.
در شرایطی که برای جنایتکار مهاجر بودن یا ارتباط کم با دین اسلام و کشورهای خاورمیانه کافی است تا رسانه ها جنجال آفرینی کنند، شرکت های فیلمسازی هالیوود برای بدتر شدن اوضاع وارد عمل شده اند. در این دسته از شهروندان آمریکایی. متأسفانه در سال های اخیر تمایل تهیه کنندگان سینما به استفاده از بازیگران غیرآمریکایی و رنگین پوست برای به تصویر کشیدن شخصیت های منفی آثارشان افزایش یافته است. برای مثال اول، در سال 2012; زمانی که قسمت اول مجموعه فیلم مرد عنکبوتی شگفت انگیز منتشر شد. در این فیلم عرفان خان نقش راجیت راتا کارگردان آزکورپ را ایفا کرد که آغازگر و نظارت بر رویدادهای اصلی فیلم بود.
در مرد عنکبوتی شگفت انگیز اطلاعات زیادی در مورد شخصیت راجیت راتا به مخاطب داده نمی شود، اما آنچه مشخص است
این است که راتا به عنوان یک مهاجر به آمریکا آمده تا به آرزویش برسد. رویایی که او مطمئناً نمی تواند در کشور شرقی خود دنبال کند. بر اساس دیالوگ فیلم، راتا برای نورمن آزبورن نقش یک مزدور را بازی می کند و تنها از اراده او برای رسیدن به اهدافش پیروی می کند. خواسته های آزبورن چه اخلاقی و چه غیراخلاقی بود، او سعی می کرد به هر حال آنها را برآورده کند.
از آنجایی که آنتی بیوتیک ساخته نشده است و آزمایشات حیوانی هنوز باید انجام شود، دکتر. کانرز، راتا اصرار دارد که زمان کافی برای گامهای کودک وجود ندارد و آزمایش بزرگ باید در اسرع وقت آغاز شود. برای این کار، او توصیه می کند که این دارو را روی بیماران و سربازان بیمارستان های نظامی امتحان کنید!
نمونه دیگری از این بازی Venom با بازی تام هاردی و ریز احمد است که مدتی قبل منتشر شد و بازخوردهای تحسین برانگیزی را از سوی تماشاگران دریافت کرد
. این درام ساخته سونی، مرد عنکبوتی شگفتانگیز، از یک شخصیت شرقی (ریز احمد) برای به تصویر کشیدن شخصیت منفی خود استفاده میکند.
شباهت های شرورانه دو فیلم به رنگارنگ بودن بازیگران ختم نمی شود و حتی از نظر شخصیتی نیز شباهت های غیرقابل انکاری وجود دارد. شخصیت کارلتون یک فرد ایده آل است و برای رسیدن به هدفش از هیچ کاری دریغ نمی کند. او فکر می کند
کاری که انجام می دهد به نفع بشریت است و در نتیجه خود را در اعمال غیر انسانی محق می داند. مانند شخصیت راتا، دریک پزشک مراقبت های اولیه خود را تهدید می کند و از او می خواهد که آزمایش روی داوطلبان انسانی را آغاز کند.
فیلم دیگری که در آن یک بازیگر شرقی برای به تصویر کشیدن یک شخصیت منفی انتخاب شد، فیلم کمتر شناخته شده A.X.L. برای نقش ایندریک، دومینیک رینز بازیگر ایرانی الاصل با چهره ای کاملا شرقی انتخاب شد. شخصیت او نیز مانند دو آنتاگونیست فوق الذکر، تنها به هدف خود می اندیشد و به عواقب تصمیمات خود اهمیتی نمی دهد. در یکی از صحنه های فیلم، همکار ایندریک هشدار می دهد که ممکن است اکسل سام را کشته باشد و خون افراد بی گناه بر گردن آنها بیفتد. اما ایندریک پاسخ می دهد: "گاهی اوقات باید از کلمه اجتناب ناپذیر استفاده کرد".
در این میان، کم نیستند فیلم هایی که مسلمانان را به عنوان تهدیدی برای جامعه در کل به تصویر می کشند. پس از حوادث تلخ 20 شهریور، ساخت فیلم هایی با این مضمون شدت گرفت و حتی با گذشت 17 سال از شدت آن کاسته نشده است. جالب است بدانید که برخی از این فیلمها از جمله «نیروی دلتا» و «محاصره» از افراد مسلمان به عنوان شخصیتهای منفی قبل از حوادث 11 سپتامبر استفاده میکردند.
متاسفانه هنوز هم افرادی هستند که دیدگاه منفی نسبت به مهاجرت دارند. این گروه از مردم معتقدند که مهاجران منابع کشورشان را ربوده اند و با دستمزدهای کم شغل خود را می گیرند. افرادی مانند دونالد ترامپ دیدگاه بسیار منفی نسبت به مهاجران دارند و آنها را عامل افزایش جرم و جنایت و مصرف مواد مخدر می دانند. در عین حال، با نگاهی گذرا به تاریخ، میتوان فهمید که مهاجرت چقدر در شکلدهی دنیای کنونی ما و قطعاً آمریکا نقش داشته است. برای اثبات این موضوع فقط به یک مثال اشاره می کنم. سرگئی برین، یکی از مدیران اجرایی گوگل، در سن 6 سالگی به همراه خانواده خود از اتحاد جماهیر شوروی به ایالات متحده مهاجرت کرد. اگر این نبود، شاید دنیای اینترنت آن چیزی نبود که امروز می بینیم. Brain تنها یکی از ده ها مثالی است که می توان برای اثبات جنبه های مثبت مهاجرت ذکر کرد.
شاید در پاسخ به این ادعاها می توان گفت که تعداد فیلم هایی که از بازیگران شرقی برای به تصویر کشیدن آنتاگونیست ها استفاده می کنند
با تعداد کل فیلم های ساخته شده در هالیوود بی نظیر است. درست است که در برخی فیلم ها از بازیگران شرق استفاده می شود، اما فراموش نکنید که سینما تنها نیست و عامل دیگری نیز در ایجاد حسرت و نفرت از مهاجران دخیل است. علاوه بر تعداد زیادی از آمریکاییهایی که آشکارا نژادپرستانه هستند و در راستای اهداف خود راهپیمایی میکنند، رئیسجمهور آمریکا نیز گهگاه علیه مهاجران و مسلمانان سخن گفته و آنها را «متجاوز» میخواند. در پایان میخواهم از شما سؤالی بپرسم: آیا رسانهها (فیلم و تلویزیون در اینجا کار میکنند) و جامعه به اندازه کافی برای تغییر نگرش کودکان و نوجوانان نسبت به مهاجران تلاش نمیکنند؟